زندگی قشنگ تر از این حرفاست . . .
مطلب ثابت
بعضی از آدمها مثل یک آپارتمان هستند
مبله ... شیک ... راحت
اما دو روز که توش زندگی میکنی ، دلت تا سرحد مرگ میگیره
بعضی آدمها مثل یه قلعه هستند ،
خودت را می کشی تا بری داخلش ،
بعد می بینی اون تُو هیچی نیست
جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته
اما ...
بعضی ها مثل باغند
میری تُو ، قدم میزنی ؛ نگاه میکنی
عطرش رو بو می کشی ؛ رنگ ها رو تماشا میکنی
میری و میری آخری در کار نیست
به دیوار که رسیدی بن بست نیست
میتونی دور باغ بگردی
چه آرامشی داره ؛ همنفس بودن با کسیکه دلش دریاست و تو هرروز یه چیزی میتونی ازش یادبگیری چون روحش بزرگه
زندگیتون پر از اين آدما باشه
عادت نکنیم به عادت! که اگر این اتفاق بیفتد سوت پایان زندگی مان را کشیده ایم. عادت نکنیم به روزهایی که فقط آمده اند تا بروند چرا که اگر در این مدار قرار بگیریم روزگارمان تمام شده است. مگر آدمی می تواند اهدافش را زیر خستگیِ عقربه های ساعت چال کند؟ مگر می تواند غایت مطلوبش را به فراموشی بسپارد؟ آنی که سال های سال برایش شب زنده داری کرده و روزها را بدان دلیل دویده است تا به مقصود برسد؟
عادت نکنیم به سکون! و خود را در مهِ غلیظ و لزج تکرار فرو نبریم که این باطلاق عمیق، از "من"، منی باقی نخواهد گزارد، چنانکه با غرق شدن در آن، نیستی، جای هستی را می گیرد و بعد از این اتفاق، ما مرده ایم! بلی آدمی بدون هدف، مرده است. پس سیلی زندگی را دوباره، نه... هرروز و هر ساعت به گوش هایمان شلیک کنیم که ما هنوز می توانیم برای رسیدن به غایت مطلوب خویش کوشا باشیم و برای وجود خود در این دنیا معنایی شگرف خلق کنیم.
کسی که مایل است صورت حساب غذا را پرداخت کند،
بدان علّت نیست که جیبی مملو از پول دارد، بلکه دوستی و رفاقت را بیش از پول ارج مینهد.
کسانی که در محلّ کار،بیشتر از همه مسئولیت پذیرند ؛نه بدان علّت است که کم فهم هستند
بلکه چون مفهوم مسئولیت را ، نیک میدانند
کسانی که بعد از هر جنگ و دعوایی، زبان به پوزش باز میکنند.
نه بدان علّت است که خود را مدیون شما میدانند؛
بلکه از آن روی است که شما را دوست واقعی خود میدانند.
کسانی که برای شما متنی را میفرستند،
نه بدان سبب است که کار بهتری ندارند که انجام دهند، بلکه از آن روی است که مهر شما را در دل و جان دارند.
برای تحقق یافتن هر آنچه که میخواهید
میتوانید از تجسم یا رویاپردازی استفادهکنید.لازم نیست حتما یک گوشهای بنشینید وتجسم کنید می توانید در طول روز وبا لذت این کار را انجام بدهید مثلا می خواهید مبلمان بسیار شیکی داشته باشید .وقتی روی مبل قدیمیتان می نشینید احساس کنید همان مبل را دارید رنگش را ببینید می توانید چشمانتان را ببندید تا حس بهتری به خود بگیرید دستانتان رابرویش بکشید همان جنسی را دارد که می خواهید همان طرحی که دوست دارید دوستتان را ببینید که نشسته کنارتان وبه شما تبریک میگوید اگر در آن لحظه احساس لذت وشادمانی بکنید یقینا خیلی سریع به چیز مورد نظرتان خواهید رسید ودر واقعیت نیز می بینید که عزیزتان به شما تبریک می گوید وشما از این موضوع شگفت زده میشوید.فقط هنگام تجسم باید احساس شادمانی ولذت از داشتن خواسته تان بکنید.
تمام اطرافت پر از نشانه است گر نشانه خواهی،بارشی از نشانه ها در نزدت خواهد بود...
فقط باید درست دیدن را بیاموزی دل بستگی های تو همچون چتر توست چترت را ببند
و زیر باران عشقش خیس شو...
بخواهی....به دست خواهی آورد
نگاه کنی،خواهی دید...
درون را بنگری،تمام جوابها را خواهی گرفت...
سکوت کن...
گوش فرا ده...
و ببین....
دانسته های تو ،چیزهایی ست که برای نگفتن داری....
برای درآمد بیشتر داشتن باید ارتعاشی از خودتان بفرستید و همواره در ذهن خود این را مد نظر داشته باشید که قرار است درآمد شما بیشتر شود به محدودیت ها توجه نکنید ما نمی توانیم در ک کنیم از چه مسیرهایی ممکن است کسب در آمد کنیم اما جهان هستی میداند پس به دنبال راههایی برای بیشتر کردن در آمد ما میرود و به ناگاه میبینیم در مسیری هستیم که اصلا نمی توانستیم آن را پیش بینی کنیم پس لازم از محدودیتها در مورد کسب درآمد دست بر داریم مثل این پول کماست آنها می توانند من نمی توانم اخر من که استعدادی ندارم اصلا چه طور میشود؟
به این موارد به هیچ عنوان فکر نکنید این وظیفه شما نیست شما فقط ارتعاش پول و درآمد بدهید و ایمان داشته باشید که راهش به شما گفته میشود چشم وگوشهایتان را باز کنید و به نشانه ها توجه کنید تا در مدار درآمد بیشتر و پول بیشتر قرار بگیرید.
می گویند هر وقت خواستی پارچهای بخری؛
آنرا در دستت مچاله كن و بعد رهايش كن،
اگر چروك برنداشت، جنس خوبی دارد.
آدمها، نیز همينطورند!!
آدمهايی كه بر اثر فشارها،
و مشكلات، اخلاق، و رفتارشان عوض میشود،
و «چروك» بر میدارند!!
اينها جنس خوبی ندارند،
و برای رفاقت، معاشرت، مشارکت، ازدواج و اعطای مسئولیت به ایشان،
به هیچ وجه «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود.
اﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ،
ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ،
ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ به خاﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟!
جواب با شما...
نگذاريد گوشهايتان گواه چيزی باشد که چشمهايتان نديده،
نگذارید زبانتان چيزی را بگويد که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنيد"
ما موجودات خاکی نيستيم که به بهشت ميرويم.
ما موجودات بهشتی هستيم که از خاک سر برآورده ایم...
وقتی بودنِ کسی تمام شد باید پذیرفت که تمام شده،
دست و پا زدن فایده ای ندارد،
باید بگذاری برود پیِ کار و زندگیاش، باید قبول کنی که شبیه خوردن یک نوشیدنی که جایی به انتها میرسد، به انتها رسیده.
اگر مدام نی را ته لیوان بچسبانی و هورت بکشی جز یک صدای ناموزون اتفاقی نمی افتد، حالا هی هورت بکش، هی هورت
بکش، چیزی دستگیرت نمی شود، فقط توجه اطرافیان به عجز و فلاکت آدم بیشتر میشود،
باید یک جایی نی را از دهانت بگیری، لیوان را بگذاری رویِ میز، و بیخیالِ چند قطرهی باقی مانده شوی، باید بگذاری برود، هورت کشیدنِ آدمی که تمام شده دردی را درمان نمی کند.
چقدر کاشکی ها ذهنم را پر کرده اند
کدام واژه حرف های مرا بر گرده توفان خواهد نوشت؟
من مثل یک جرقه ی نزدیک انفجار
سرشار از تب در خود تپیدنم
من بی قرار بال عقابم
در مرگ
زندگی
من کاشکی هایم را بر گلوی باران خواهم نوشت
در سینه ی پر حسرت گندم زاری
که طعم تندر و رنگین کمان را به خواب می بیند
روزهایی را هم برای خودت زندگی کن، برای خودت شاخه گلی بخر، به دیدن خودت برو، به گلدان تاقچۀ اتاقت آبی بده، به
آدمها بی منت لبخندی بزن، بر سر کودکی دست نوازشی بکش، برگرد به خانه، دوشی بگیر، برای خودت چای دم کن، در آینه
نگاه کن، چشمکی بزن و بگو سلام رفیق، حال تنهاییت چطوره؟ مبادا خودت را از یاد ببری. فراموش نکن تو بهترینی
هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید.
همه ی ما بارها این جمله را شنیده ایم که «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟
اما مرگ بدترین اتفاقی که ممکن است برایتان رخ دهد نیست …»
بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن،
از درون بمیرید.
اگر در دل کسی جایی نداری، فرش زیر پایش هم نباش...
جایی که بودن و نبودنت هیچ فرقی ندارد، نبودنت را انتخاب کن. اینگونه به بودنت احترام گذاشتهای...
محبوب همه باش، معشوق یکی.
مهرت را به همه هدیه کن، عشقت را به یکی...
با هر رفتنی اشک نریز و با هر آمدنی لبخند نزن؛
شاید آنکه رفته باز گردد و آنکه آمده برود...
و آنقدر محکم و مقتدر باش که با این محبتها و بیمهریها زمینگیر نشوی...
لازم است گاهی در زندگی، بعضی آدمها را گم کنی تا خودت را پیدا کنی ...
بعضی از آدمها را باید دوست داشت،
اما بعضیها را فقط باید داشت...
آیا شما حاضرید برای تهیه شام امشب خود در زباله های دیشب دنبال غذا بگردید؟ پس چگونه حاضر می شوید با جستجو در آشغال های کهنه ی ذهنی، تجربه های فردای خود را بیافرینید؟ رها شدن از دست حرف و سخن کسی که باعث آزار شما شده فقط با بخشیدن آن فرد امکان پذیر است. با بخشیدن خود و دیگران از دست خاطرات تلخ راحت می شوید و همین آرامش باعث می شود که آنچه را که اتفاق افتاده فراموش کنید. اکنون زمان آن رسیده که خاطرات خوش، نگاه خوش بینانه و واقع بینانه را به همه ی ابعاد زندگی بیندازید.
یک فرد موفق و پولدار مراحل زیادی را طی کرده است تا به ثروت و دارایی امروزش برسد....
گاه ما با نگاه کردن به یک فرد موفق و ثروتمند آرزو می کنیم که جای او باشیم
ما فقط آرزو داریم به همان اندازه پول و ثروت داشته باشیم اما به ندرت حاضر خواهیم شد مراحلی که او طی کرده را نیز بپذیریم
مثل این است که شما آرزو دارید مانند فلان قهرمان قوی و سریع باشید اما حاضر نیستید ورزش کنید
و یا مانند فلان دانشمند و استاد ، جایگاه بالای علمی داشته باشید اما حاضر به از خود گذشتگی در مطالعه و تحقیق نباشید
اگر انتظار دارید مانند یک فرد موفق و ثروتمند باشید باید مراحل آن را طی کنید ، باید بی خوابی بکشید . باید سختی ها و فشارهای مختلف را تحمل کنید باید صبح ها زودتر بیدار بشید و شب ها دیرتر از بقیه بخوابید . باید یاد بگیرید به اندازه چند نفر کار کنید وگرنه واقعا مسخره است که رویای ثروتمند شدن داشته باشید
اگر در خود هیچ امیدی حس نمی کنید، به این معنی نیست که هیچ امیدی وجود ندارد؛ فقط به این علت است که شما به وجود امید اعتقاد ندارید. از آنجایی که ذهن مسوول هدایت بدن است ، نهایتا این ذهن است که باعث می شود رویایی به تحقق برسد و یا بالعکس.
واقعیت زندگی شما بازتابی از اندیشه و تفکرات شماست و یکی از راههایی است که باعث می شود هرچه که بدان باور دارید اتفاق بیافتد.
بعضی وقتها بهتر است آنچه را که فکر می کنید نمی توانید انجامش دهید حداقل تلاشتان را بکنید و در نهایت متوجه می شوید که شما واقعا می توانید.
همه اینها از درون آغاز می شود. شما افکارتان را تنظیم می کنید و تنها کسی که می تواند سر پا نگهتان دارد ، خود شما هستید.
از خوردن بستنی قیفی در خیابان خجالت نکش!
از اینکه بایستی و از سوژه ای که خوشت آمده عکس بگیری،
از اینکه بنشینی کنار کودکِ فال فروش و با او درد و دل کنی،
از اینکه وسط پیاده رو" البته اگر مامور نبود!" عشقت را در آغوش بگیری...
از اینکه وسط جمع قربان صدقه ی مادرت بروی،
از اینکه در کوچه با بچه ها دنبال بازی کنی،
از ابراز علاقه کردن به کسی که دوستش داری،
از عصبانی شدن
از بلند خندیدن
از گریه کردن های بی دلیل
از کنار گذاشتن آدم هایی که تو را نمی فهمند، خجالت نکش!
عمرِ هیچ کس قرار نیست جاودانه باشد
برای خودت زندگی کن!
آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می کند. فکر می کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است.
اما وقتی به آن می رسد می بیند
که هنوز همان دخترک پانزده ساله است
که موهایش سفید شده،
دورِ چشمهایش چین افتاده،
پاهایش ضعف می رود،
و دیگر نمیتواند پله ها را سه تا یکی کند..
و از همه بدتر بار خاطره هاست که روی دوش آدم سنگینی می کند.
گاهی وقتا فراموش کن کجایی،
به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی، گاهی وقتا فقط زندگی کن...
یاد قولهایی که به خودت دادی نباش،
یه وقتایی شرمنده خودت نباش،
تقصیر تو نیست
تو تلاشتو کردی اما نشد...
یه وقتایی جواب خودتو نده
هر كى پرسید: چرا اینجای زندگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما… نشد
یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر...
از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن...
از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها...
از باد...باران از همه لذت ببر...
تو اقتدار دنیای خود هستی.
تو به همان چیزی خواهی رسید که اندیشیدن به آن را بر می گزینی.
پس از اندیشه هائی که مشکل و رنج می آفرینند ، دوری کنید . اعتقاد به محدودیت های کهنه و کمبود ها را انتخاب نکنید .
آنچه به گذشته مربوط است ، گذشته و تمام شده است . اکنون وقت آن است که با خود چنان رفتار کنید که دوست دارید با شما آن گونه رفتار شود .لذا با خود مهربان باشید و دوست داشتن و تایید خود را آغاز کنید.
خویشتن دوستی از آن جا شروع می شود که هرگز و در هیچ شرایطی و برای هیچ چیزی از خود انتقاد نکنید
آنها که موهای صاف دارند فر میزنند
و آنها كه موی فر دارند مویشان را صاف میكنند
عدهای آرزو دارند خارج بروند و آنها كه خارج هستند برای وطن دلشان لك زده و ترانهها میسُرايند
مجردها میخواهند ازدواج کنند
متأهلها میخواهند مجرد باشند...
عدهای با قرص و دارو از بارداری جلوگيری میكنند و عدهای ديگر با قرص و دارو میخواهند باردار شوند...
لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ چاق بشوند
و چاقها همواره حسرت لاغری را میكشند
شاغلان از شغلشان مینالند، بیکارها دنبال همان شغلند
فقرا حسرت ثروتمندان را میخورندو ثروتمندان دغدغهی نداشتن صفا و خونگرمیِ فقرا دارند...
افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند مردم عادی میخواهند مشهور شده و دیده شوند
سیاهپوستان دوست دارند سفیدپوست شوند و سفیدپوستان خود را برنزه میکنند...
و هیچکس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است: "قدر داشتههایت را بدان و از آنها لذت ببر"
قانونهای ذهنی میگویند خوشبختی یعنی "رضایت"
مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر،
مهم این است که از همانی که داری راضی باشى
آنوقت ”خوشبختی...”
به مردم نگاه کن، شهر بازی میرن و پول زیادی رو خرج می کنن تا با چنگک یه عروسک گنده مسخره رو از جعبه شیشه ای بیرون بیارن، در حالیکه اون چنگک طوری ساخته شده که نتونه عروسک اصل کاری رو بیرون بیاره.
این قاعده ی خیلی از بازی هاست! آدم ها باید تا مرز برنده شدن پیش برن، اما کسی نباید برنده نهایی بشه. نباید حس ماجراجویی آدم ها رو از بین برد، آدم ها همیشه دوست دارن که بازی کنن.
واسه همینه که بعضی از نویسنده ها پایان داستان شون رو نمی نویسن، شعبده بازها راز جادوهاشون رو به کسی نمی گن و خیلی از آدم ها به همدیگه احساس شون رو بیان نمی کنن، چون می ترسن که بازی تموم شه.
وقتی آدم ها می فهمن که چی تو سرت و قلبت می گذره دیگه دلیلی واسه بازی کردن و موندن نمی بینن، تنها کسانی که می مونن وفادارها هستن.
هیچڪس ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪﺍﯼ،
ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ.
هیچڪس ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ..
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ.
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ، ﻣﻬﻨﺪﺱ یا ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ، ﺭﻓﺘﮕﺮ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ.
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ، ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ گِل ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏِ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ.
ﺻﻮﺭﺕِ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ،
ﭘﻮﺳﺖِ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ،
ﺍﻧﺪﺍﻡِ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ،
و ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ خواهد ریخت..
ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻠﺐِ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ...
یکی رفت و یکی موند و یکی از غصه هاش خوندو
یکی برد و یکی باخت و یکی با قسمتش ساختو
یکی رنجید ""یکی بخشید""
یکی از آبروش ترسید
یکی بد شد، یکی رد شد،
یکی پابند مقصد شد
تو اما باش،
"""خدا اینجاست...!!
هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،
و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :
خوشحالم که هستید و دوستتان دارم.
گاهی دست خودت را بگیر و به خرید برو!
برای آخر هفته ات برنامه ی سینما و تئاتر بچین!
خودت را به نوشیدن یک قهوه در کافه ای که دوست داری دعوت کن!
چشمانت را ببند و برای خودت یک موزیک آرام بگذار!
بیخیال ماشین و اتوبوس و مترو، مسیر تکراری هر روز را قدم بزن!
کتابی که دوست داری را به خودت هدیه کن!
برای گلدان اتاق خوابت، گلهای خوشبو بگیر!
در دفترچه ی روزانه ات بنویس:
تو قرار است از لحظاتی که میگذرد لذت ببری!
خلاصه که به خودت، به علایقت احترام بگذار!
میدانی چیست رفیق؟
عشق زیباست!
دوست باید باشد،
اما حال زندگی وقتی خوب می شود،
که هوایِ خودت را داشته باشی...!
ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﺸﻮ...
ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ، ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺸﻮ!
ﭼﻮﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ... ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ...
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ،
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ!
ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ،
ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ...
ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ..
اینهمه دور و برتان را شلوغ میکنید که چه؟
هزار اسم در لیست مخطبانتان میگذارید
گوشی تان را با هزار پسورد در هفت سوراخ موش مخفی میکنید .
در جمعِ خانوادگی کج مینشینید
که صفحه ی گوشی تان را نبینند
خودتان خسته نمیشوید؟
دلتان نمیخواهد
یک روز چشم هایتان را ببندید
و فقط از زندگی لذت ببرید
بدون اینکه روز بعدش به هزاران آدم جواب دهید
که کجا بودی چرا جواب ندادی
و اوکی بای.
حداقل همانقدر که برای گوشی تان احترام قائل هستید
و شخصی اش میکنید
برای دلتان هم احترام قائل باشید
برای یک نفر شخصی اش کنید
و پسورد بزنید
در هفت سوراخ موش مخفی اش کنید،
همان یک نفری که برای یک ساعت دیر جواب دادن،
جوابش اوکی بای نباشد
باور کنید
طولانی بودن لیستِ جاست فرندتان ربطی به روشنفکربودنتان ندارد
فقط یک بارِ ذهنی اضافه است
همین...
حرف هايي كه ميزنيم،،،، دست دارند!!!
دست های بلندی كه گاهی، گلويی را می فشارند
و نفس فرد را می گيرند !!!
حرف هايي كه ميزنيم،،،پا دارند !!!
پاهای بزرگی كه گاهی، جايشان را روی دلی مي گذارند
و برای هميشه مي مانند !!!
حرف هايي كه ميزنيم ،،، چشم دارند !!!
چشم های سياهی كه، گاهی به چشم های دیگران نگاه میكنند،
و آنها را در شرمی بیکران فرو ميبرند !!!
پس مراقب حرفهايي كه ميزنيم باشيم
زيرا
سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است !!!
بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد
چشمشون به یه گردو می افته دولا میشن تا گردو رو بردارن، الماسه می افته تو
شیب زمین، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره، میدونی چی می مونه؟ یه
آدم...، یه دهــــــن بـــاز....، یه گـــــــردوی پـــــوک .... و یه
دنیـــــاحســـــــرت....،
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم وبودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم.
الماسهای زندگی: پدر ، مادر ،همسر، فرزند، سلامتی، سرفرازی، خانواده، دوستان خوب، کار، عشق و ...هستند.
موفقیت هیچ رازی نداره
از تو شروع می شه
زمانی که تصمیم می گیری شرایطت رو تغییر بدی ، شاید به خیلی چیزا فکر کنی
به راهکارها
به مشکلات
و...
اما یه قانون بیشتر وجود نداره:
"موفقیت به سن ، وضعیت فعلیت ، وضعیت گذشته" تو هیچ ارتباطی نداره
دقت کن ، هیچ ارتباطی
موفقیت شجاعت و شهامت میخواد
خواستن و خواستن و خواستن میخواد
موفقیت ، در یک کلام ، تو رو میخواد
اینکه وقتی هزار نفر بهت میگن نمیتونی ، فقط یک جمله بهشون بگی :
"بشین و تماشا کن!"
آدمای رویا دزد ، همیشه وجود دارن.رویای خودت رو محکم نگه دار و براش تلاش کن
امروزم بوی آرامش مي دهد…
سپردن همه چيز به دستان گرم خدا…
باراني که نم نم گونه هايت را ببوسد…
قدم زدن کنار کساني که دوستشان داری…
ديدن دنيايي که خورشيدش هر صبح به تو سلام بدهد
ستاره هايش که به تو چشمک بزنند
و بگويند ؛
خودت را براي فرداي بهتر آماده کن…
و مهم تر از همه،خدايي که هر روز حالت را از تو مي پرسد…
من امروز زيباتر از هر روز نفس مي کشم…
زيباتر از هميشه مي بينم…
من امروز بهتر از هميشه زندگي مي کنم
من احساسم را،
امروزم و خدايم را
بيش از همه دوست دارم...
هروقت براى كسى هديہ اى ميخرى ، يك هديہ كوچك هم براى خودت بخر
هروقت براى كسى دستہ گلى ميخرى ، يك شاخہ گل هم براى خودت بخر
هروقت براى كسى زمان ميگذارى ، مقدارى هم زمان براى خودت بگذار
اين كسى ها شايد ميهمان يكى دو ايستگاہ قطار زندگى تو باشد
اما يادمان باشد مسافر هميشگى اين قطار در مسير زندگى خودمان هستيم
پس خودت را دوست داشتہ باش
انتظار تشكر و پاداش از هيچ كس نداشتہ باش
بلكہ در انجام هر كارى براى كسى ، از خودت تشكر كن
مهم نيست كہ ميهمان لحظہ هاى تو هستند
مهم اين است كہ مهمان نواز خوبى باشى
مهم اين است كہ قدردان دل وسيع و مهربان خود باشى
مراقب باش
بعضى ها خود را نسيہ بہ تو ميدهند
اما
تمام تو را نقد ميخواهند
مهربان باش
ولى بازيچہ بازار نسيہ فروشان نشو
گوهر وجودت را خدا نقد نقد از تو خواهد خريد و بہ اهلش هديہ خواهد كرد.
من به خودم قول میدهم …
آنقدر روی رشد خود وقت بگذارم که دیگر وقتی برای انتقاد از دیگران نداشته باشم.
آنقدر
آزاده باشم که فرصتی به نگرانی، آنقدر بلند نظر که فرصتی به خشم، آنقدر
قوی که فرصتی به ترس و آنقدر خوشبخت که فرصتی به بدبختی ندهم.
تصورم از خود نیک باشد و این را به جهان اعلام کنم؛ نه با صدای بلند، بلکه با کردار نیک.
با این اعتقاد زندگی کنم که کل جهان طرف من است؛ مادامی که به آن بهترینی که در وجودم است، وفادار بمانم ...
میدونی نصف بیشتر دلخوریات از آدما
برمیگرده به خودت؟ اشکال کار درست از جایی شروع میشه که تو یه رابطه طرف
مقابلتو شبیه خمیر بازی می بینی و میخوای اونو به شکلی در بیاری که دوست
داری، شکل دادن یه خمیر لذت بخشه اما شکل دادن به یه آدم غیر ممکن فرسودت
میکنه و البته اون آدم رو هم..
اینو یاد بگیر هر آدمی شکل خودشه، برچسب
بد و خوب نزن رو آدما، اگر میتونی به همون شکل دوستش داشته باش، اگر
نمیتونی بی دلخوری، بی قضاوت بذارش کنار...
آدما مشابه خودشون رو پیدا
میکنن، شاید آدمی که الان کنارته و همیشه ازش دلخوری مشابهت نیست، به جای
تغییر دادنش رهاش کن یا اگه کنارش میمونی به همون شکلی که هست دوستش داشته
باش.
ساده بگم دوست داشتن به حرف راحته ولی در عمل سخت، دوست داشتن گاهی
کنار یار بودنه، گاهی ازش دور بودن و به یادش بودن، دوست داشتن یعنی
پذیرفتن خمیر مایه وجودی یه آدم بدون دست بردن به اصلش.
نگاهتو به دوست داشتن عوض کن...
گاهی دلتنگى
شبیه دیدن عکسی قدیمی میان آلبوم خانوادگیست،
شبیه پیداکردن نوشته ای غبارگرفته
از زیر فرش های کف اتاق،
چیزی مانند بوی کمرنگ عطر
از شیشه ی خالی ادکلن مورد علاقه ات،
دیدن شاخه گلی خشک
میان صفحات کتاب قطوری که مدت ها بازش نکرده ای،
خواندن دوباره ی کارت پستالهای نَم کشیده
و ملاقات اتفاقی با چهره ای که سالها پیش همسایه ات بوده ...
ما در گذشته هایمان زندگی میکنیم
و همیشه جسممان
به ناچار
به روزهای بعدی منتقل میشود.
ریشه های قالی را تا می کنیم تا سالم بماند...
ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را با تبر نامهربانی قطع می کنیم..
و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی!!!!
دل می شکنیم
و اسمش می شود فهم وشعور !!!!
چشمی را اشکبار می کنیم
و اسمش را می گذاریم حق !!!!
غافل از اینکه اگر در تمام این موارد..
فقط کمی صبوری کنیم..
دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم ..
ریشه ی زندگی انسانها را دریابیم
و چون ریشه های قالی محترم بشماریم ..
گاهی متفاوت باش ...
بخشش را ازخورشید بیاموز …
که ترازوئی ندارد …
سبک و سنگین نمی کند …
جدا نمی سازد ...
و فرقی نمی گذارد ....
به همه از دم روشنایی می بخشد ...
محبت را بی محاسبه پخش کن ...
دروازه های قلبت رابه روی همه بگشا ....
و باور داشته باش..
خدایی که در این نزدیکی ست،
بهترینها را برایت رقم زده است.
برخی از ما هرگز زندگی نمی کنیم،بلکه همیشه
در انتظار زندگی هستیم!ما به جای اینکه همین امروز خوشحال باشیم،به امید
یک آینده خوب و خوش نشسته ایم وبه همین خاطر امروزمان را از دست می دهیم...
ما وقت بیشتر می خواهیم،پول بیشتر می خواهیم،شغل بهتر می خواهیم،بازنشستگی می خواهیم،مسافرت و تعطیلات می خواهیم....
و امروز برای همین از دست خواهد رفت و ما به این مسئله اصلا توجهی نمی کنیم!
مهم نیست در آینده چه چیزی پیش می آید.
اگر امروز می توانی غذا بخوری،از نور خورشید تابان لذت ببری و با دوستانت بگویی وبخندی....
پس خدا رو شکر کن و از امروزت لذت ببر.
به خاطرات بد گذشته نگاه نکن و نگران آینده نباش!
تو فقط در این لحظه،از زنده بودن خود مطمئنی،پس این شانس بزرگ را از دست نده و قدر آن را بدان!
اگر تغییر نكنیم ، حذف می شویم .
برای جلوگیری از حذف شدن در بازی زندگی ، باید تغییراتی را در خودمان و زندگی مان به وجود آوریم .کليدهای اين تغيير عبارتند از :
کلید اول: خواستن
كلید دوم: خالی كردن ذهن از تعصب ها
كلید سوم: باور مثبت نسبت به خود
كلید چهارم: عمل کردن
به یاد داشته باشیم كه عظمت زندگی تنها به دانستن نیست بلکه تلفیقی از علم و عمل است.
خدایم تو زیباترین " ﺣﻀﻮﺭ " ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﯽ
ﻭ ﻣﻦ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ...
ﺧﻮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ؛ ﺑﻪ ﺁﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﯿ ﺸﻤﺎﺭﺕ
ﺑﻪ ﺑﺨﺸﺶ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭتمندانه ات
ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ
ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﮔﻠ ﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﯽ
ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ می دﻫﯽ
ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻟﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ، ﻧﻪ ﻏﺼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ براﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﻭﻧﻪ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻋﻠﻔ ﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﺒﺰ ﺷﺪﻥ ﻣﻌﻨﯽ پﯿﺪﺍ می کنند.
ﮐﻮﻫ ﻬﺎ ﺑﺎﻗﻠﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻮﺝ، ﺯﻧﺪﮔﯽ پﯿﺪﺍ می کنند. ﻭﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧ ﻬﺎ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ
ﭘﺲ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ پذﯾﺮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭ
ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ پیش ﺩﺭ آﻥ ﺟﺎﯼ ده
به زندگی باید عشق ورزید....
منتظر نمان تا رویاهایت به واقعیت برسد و بعد شروع به لذت بردن از زندگی کنی.
بیا و قول بده پیش از آنکه رویاها تحقق یابند، لذت بردن از زندگی رو تا میتووونی تجربه کنی.
زندگی یعنی زمان؛
پس چرا باید با انرژیهای منفی آن را بر باد دهیم؟
آیا
میدانید افرادی که امروز با هر آنچه که دارند، از زندگی لذت نمیبرند، در
آینده نیز با هر آنچه که به دست می آورند، باز هم از زندگی لذت نخواهند
برد؟
زیرا هرگز یاد نگرفتهاند چگونه باید زندگی کنند.
آنها همیشه به دنبال چیز بهتری هستند و وقتی به آن می رسند، دیری نمیپاید که دوباره شکوه و شکایت را شروع میکنند.
پس از امروز زندگی را دوست بدار.
تصمیم بگیر و برای اولین قدم شکرگزار باش.
زندگیم از هر نظر روز به روز بهتر می شود.
وقتی تو شاکر باشی، غیر ممکن است که منفی
گرا باشی. وقتی تو قدردان باشی، غیر ممکن است که خرده گیر و سرزنشگر باشی.
وقتی تو شاکر باشی، امکان ندارد دچارِ احساسِ اندوه یا هر نوع احساس منفی
دیگری بشوی.
خبر خوش این است که اگر فعلاً در زندگی ات وضعیتی منفی
داری، با شکرگزاری مدت زمانِ زیادی طول نمی کشد که اوضاع دگرگون شود. وضعیت
های منفی در یک چشم به هم زدن، مثل یک افسون، محو می شود
هر وقت روز بدی را تجربه میکنید
و انگار تمام اتفاق های آن روزتان بر خلاف میل شماست
این را فراموش نکنید که
هیچکس به شما وعده نداده است که زندگی شما بدون مشکل خواهد بود!
بدون روزهای سخت ، شما هیچوقت قدر روزهای خوب رو نمیدونید!
یک نفس عمیق بکشید،و به خود بگویید
این فقط یک روز بد است، نه یک زندگی بد!
یادت بماند که،
“مردم همانقدر شاد هستند که ذهنشان را به سمت شادی می کشانند...
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد...!
تا به حال به آدم هایی که در زندگی تو هستند دقت کرده ای ؟
یادت باشه حضور هیچ کس در زندگی تو بی دلیل نیست !
آدم هایی که با آن ها روبه رو می شوی آیینه ای هستند برای تو....
اگر می خواهی خود را بشناسی
و از حال و هوای درونت با خبر شوید ببین چه کسانی در زندگی ات حضور دارند !
دریافتی ما از هستی ، تنها پول نیست
آدم هایی که به زندگی مان وارد می شوند نیز ،
روزی ما هستند!
بی ارزشترین نوعِ افتخار،
افتخار به داشتن ویژگیهایی است که خود
انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد
مثلِ چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگي و خیلی چیزهای دیگر.
از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید..
مثل: انسانیت، مهربانی، گذشت، صداقت و..
آدمی را آدميت لازم است
عود را گر بو نباشد هيزم است...
مواظب همدیگه باشیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه بزرگ نمیشیم؛ پیر میشیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه خسته نمیشیم؛ می بُرّیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه تکراری نیستیم؛ زیادی هستیم !
پس قدر خودمون ، خانواده مون ،
دوستانمونو، زندگیمونو
و کلا حضور خوشرنگ مون رو تو صفحهء دفتر وجود بدونیم...
محبت تجارت پایاپای نیست
چرتکه نيندازیم که من چه كردم و تو در مقابل چه کردی!
بیشمار محبت کنیم.
حتی اگر به هردلیلی کفه ترازوی دیگران سبک تر بود
در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که:
نباید توقعی داشته باشی مگر از خودت.
متوجه میشوی, بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد،
متوجه میشوی روی بعضی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد،
میفهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمیتوان شناخت،
و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست،
آگاه شدن نام دارد.ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی، این آگاهی دردناک است...
اما تلخ هرگز!!!
هر چقدر هم که گذشتهتان آلوده بوده باشد،
آیندهتان هنوز حتی یک لکه هم ندارد.
زندگی هر روزتان را با تکه شکسته های دیروزتان شروع نکنید.!!!
به عقب نگاه نکنید مگر اینکه چشماندازی زیبا باشد.
هر روز یک شروع تازه است.
هر صبح که از خواب بیدار میشویم،
اولین روز از باقی عمرمان است.
یکی از بهترین راهها برای گذشتن از
مشکلات گذشته این است....
که همه توجه و تمرکزتان را روی کاری جمع کنید
که از خودتان در آینده برایش متشکر خواهید بود!!!
هیچ اندیشه ای زشت نیست ؛
اندیشه ای که اجبار شود زشت می شود
هیچ فردی زشت نیست ؛
فردی که زیبا نیندیشد زشت می شود
انسان ها همه با محبت اند ؛
انسانی که اراده اش را تحمیل می کند ، ظالم است
انسان ها همه عاشقند ؛
انسانی که نیاموخته عشق بورزد ، بیتفاوت است
انسان ها همه شادند ؛
انسانی که نیاموخته شادی را لمس کند ، افسرده و غمگین است
"" از امروز زیبا ببینیم ""
قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه ی کوچکی
آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس
برگشت و جرعه ای دیگر نوشید... باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن
از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را
در عسل بیاندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر لذت ببرد... مورچه در عسل غوطه ور
شد و لذت می برد... اما (افسوس) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و
به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... در این حال ماند تا آنکه
نهایتا مرد...
بنجامین فرانکلین میگوید: دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک میشود...
این است حکایت دنیای ما
هیچوقت دلخوشی ڪسی رو ازش نگیرین
این دلخوشی میتونه:
یه سلام
یه احوالپرسی
یه حواسم بهت هست ...
یه صدای گرم و دوستانه
و یه حس خوب باشه ...
دوستی ها رو دست ڪم نگیرین ...
همین ...
بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ میزنن ...
ولی گنجشک ها جدی جدی میمیرن ... !
آدما شوخی شوخی به هم زخم زبون میزنن ...
ولی دلها جدی جدی می شڪنند....
انسانهای صادق به صداقت حرف هیچکس شک نمی کنند و حرفِ همه را باور دارند،
انسانهای دروغگو تقریبا حرف هیچکس را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ می گویند.
انسانهای امیدوار همواره در حال امیدوار کردن دیگرانند،
انسانهای نا امید همیشه آیه یاس می خوانند.
انسانهای حسود همیشه فکر می کنند که همه به آنها حسادت می کنند.
انسانهای حیله گر معتقدند که همه مشغول توطئه هستند،
انسانهای شریف همه را شرافتمند می دانند.
انسانهای بزرگوار بیشترین کلامشان، تشکر از دیگران است.
دو سطل یکدیگر را در ته چاهی ملاقات می کنند.
یکی از آن ها بسیار عبوس و پژمرده دل و دیگری شادمان بود،
به همین خاطر سطل دوم برای ابراز همدردی از او پرسید:
«ببینم چته،چرا ناراحتی؟» سطل عبوس و دلگیر پاسخ می دهد:
«آنقدر منو ته چاه انداختند و بالا کشیدند که دیگر خسته شده ام.
میدونی پر بودن اصلا برایم مهم نیست،همیشه خالی به اینجا بر می گردم»
سطل دومی خنده اش می گیرد و خنده کنان می گوید:
«تو چرا این طوری فکر می کنی؟
من همیشه خالی اینجا می آیم و پر بر می گردم.
مطمئن هستم اگر تو هم مثل من فکر می کردی،
می توانستی شادتر زندگی کنی!»
در دنیا هیچ چیز به خودی خود دارای معنا نیست؛
احساسات، رفتارها و واکنش های ما نسبت به هر چیزی
بستگی به نحوه ادراک و تصور ما از آن چیز دارد
وقتي يه پنگوئن عاشق يه پنگوئن ديگه ميشه ،
كل ساحل رو ميگرده و قشنگترين سنگ رو انتخاب ميكنه ، اون رو واسه جفت ماده
ميبره ، اگر ماده از سنگ خوشش اومد و قبول كرد جفت هم ميشن؛
ولي اگر
قبول نكرد پنگوئن نر احساس ميكنه سنگي كه پـٓيــدا كرده اصلا قشنگ نبوده و
اونوقت اونو ميبره زير آب لاي مرجانها ميندازه تا ديگه هيچ پنگوئني اشتباه
اونو تكرار نكنه و نا اميد نشه .
اما ما!
هي اشتباهات خودمون رو تكرار ، تكرار ، تكرار و به ديگران هم توصيه ميكنيم .
بعضي وقتها پنگوئنی باشيم .
چه وقت باید احساس بزرگی کرد:
هر گاه از خوشبختی همه، "حتى" کسانی که دوستمان ندارند هم خوشحال شدیم.
هر گاه برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود گذشتیم.
هرگاه شادی را به کسانی که آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم.
هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن بدی دیگران نبود.
هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم.
هرگاه به بهانه عشق از دوست داشتن دیگران غافل نشدیم.
هرگاه اولین اندیشه ما برای رویارویی با دشمن انتقام نبود.
هرگاه دانستیم عزیزخدا نخواهیم شد، مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد.
هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود.
هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم: "هیچ نیستیم"
پس بیاییم بزرگ باشیم...
وبزرگ شدن را تمرین کنیم...
و بعد بزرگ شدن را تعلیم دهیم...
برای کفشی که همیشه پایت را می زند
فرقی نمی کند تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه.
هر مسیری را با او هم قدم شوی
باز هم دست آخر به تاول های پایت می رسی
آدم ها هم به کفش ها بی شباهت نیستند
کفشی که همیشه پایت را می زند
آدمی که همیشه آزارت می دهد
هیچ وقت نخواهد فهمید
تو چه دردی را تحمل کردی
تا با او همقدم باشی...
اگه یه روز فرزندی داشتي بیشتر از هر اسباببازی دیگهای براش بادکنک بخر.
بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد میده.
بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره
بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی میتونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی
و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.
و مهمتر از همه:
بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که
راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده...
بعضی ها عجیب خوبند
یادشان که می افتی روحت جانی دوباره میگیرد.
یادشان که می افتی بی اراده لبخند به لبانت مینشیند
بعضی ها را کم میبینی و حتی اگر نبینی باز با تو هستند
بعضی ها عجیب می آیند و عجیب تر انکه دیگر نمیروند حتی وقتی که از کنارت رفته اند
میمانند؛
لبخندشان...
تصویرشان...
صدایشان...
حرفهایشان...
همه را پیشت امانت میگذارند
و تو میمانی و یاد و آرزوی دیدار دوباره آنها.
بعضی ها عجیب خوبند...
همین که عاشق چیزی یا کسی شدی، قلبت را باید برای شکستن آماده کنی.
اگر میخواهی مراقب قلبت باشی، آن را به هیچکس نبخش. حتی یک حیوان.
آن را در بستهی زیبایی از شادیهای کوچک و شیک، بسته بندی کن و به کناری بگذار.
آن را در گاوصندوق خودخواهی حفظ کن. جایی که مطمئناً هرگز نخواهد شکست.
اما به خاطر داشته باشد که آنجا در تاریکی امنیت، بدون حرکت و بدون هوا، تغییر جنس خواهد داد.
قلبت همزمان شکستناپذیر و نفوذناپذیر خواهد شد.
چون از جنس سنگ شده است.
عشق، یعنی آسیب پذیر بودن.
و انتخاب با توست…
اگر خوشبينترين انسانها را به ميدان های جنگ،آنجا که قصابان بزرگ کشتار می کنند،به تماشا بريد و يا آنها را از برابر اتاقهای جراحی عبور دهيد که دست و پاها را در آنها قطع می کنند،و يا به زندانهای قرون وسطائی بکشانيدشان که در آنجا مجرمان ومحکومان را برای تفريح آنقدر گرسنه نگه می داشتند تا در وقت خواب عضلات يکديگر را بدرند و بخورند، آن وقت خوشبينی شما بعد از يک سير و سياحت به يک بدبينی کبير بدل خواهد شد.زندگی برای اين زيباست که نگرش ما همواره در سطح است،اما اگر به ژرفنای آن خيره شويم،آنجا که همه برای يکديگر چنگ و دندان تيز می کنند و انسان گرگ انسان است،ديگر خوشبينی شاعرانه،دروغی بيش نخواهد بود .
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﻨﺪ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﻛﻠﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﯽ ﻛﻨﻨﺪ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﻛﻨﻨﺪ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻳﺎﺭﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ ﺷﻮﻧﺪ ...
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﺎﻥ
ﭼﺘﺮِ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﭼﺘﺮِ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ...
همه اتفاقات خوب،
برای انسانهای مثبت اندیش می افتد!
انسانهایی که زیبا فکر می کنند
با دیگران با محبت رفتار می کنند
شکرگزار هستند
خودشان را دوست دارند
به زندگی لبخند می زنند
انسانهایی که حتی در بدترین شرایط و رویدادها،
سعی میکنند جنبه مثبت قضایا را پیدا کنند و ببینند...
انسانهایی که با جنس زندگی و عشق هماهنگ هستند
و همیشه، در هر مکانی بذر امید و شادی می پاشند...
اینگونه افراد مغناطیس عشق هستند
و مغناطیس عشق، جاذبه ای قوی دارد
و هر چیز زیبایی را به سمت خودش جذب می کند.
باور کنید
تک تک آدم ها زخمیاند.
هرکس درد خودش را دارد، دغدغهی خودش را دارد،
مشغلهی خودش را دارد.
باور کنید ذهنها خستهاند، قلبها زخمیاند، زبانها بستهاند.
برای دیگران آرزو کنیم بهترینها را....
همه گم شدهایم
یاری کنیم همدیگر را
تا زندگی برایمان لذت بخش شود.
آدم ها آرام آرام پیر نمی شوند،
آدم ها در یک لحظه
با یک تلفن، با یک جمله،
با یک نگاہ، با یک اتفاق،
با یک نیامدن، با یک دیر رسیدن،
با یک «باید برویم» و با یک «تمام کنیم»
پیر می شوند.. آدم ها را لحظه ها پیر نمی کنند،
آدم را آدم ها پیر می کنند!
سعی کنیم هوای دل همدیگر را
بیشتر داشته باشیم.
همدیگر را پیر نکنیم.
رنج قرار نیست تو را غمگين کند، اين همان جايي است که اغلب مردم اشتباه ميکنند.
رنج
قرار است تو را هشيارتر کند، چون انسانها زماني هشيارتر ميشوند که زخمی
شوند، رنج نبايد بيچارگی را بيشتر کند. رنجت را فقط تحمل نکن، رنجت را درک
کن، اين فرصتي است براى بيداري، وقتي آگاه شوي بيچارگي ات تمام ميشود.
اگر
که به جاى محبتي که به کسي کرديد از او بي مهري ديده ايد، مأيوس نشويد،
چون برگشت آن محبت را از شخص ديگري، در زمان ديگري، در رابطه با موضوع
ديگري خواهيد گرفت. شک نکنيد اين قانون کائنات است.
عشق در لحظه پدید می آید،
دوست داشتن در امتداد زمان. این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
عشق
معیارها را درهم می ریزد، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا می شود. عشق
ناگهان و ناخواسته شعله می کشد، دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می
گیرد.
عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست.
عشق فوران می کند ، چون آتشفشان و شره می کند ،چون آبشاری عظیم، دوست داشتن، جاری می شود ،چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم.
عشق ویران کردن خویش است،
دوست داشتن، ساختنی عظیم...!
اشکال ما آدمهـــا این است که ؛
هـــر کــدام به روش خــود یکدیگـــر را دوست داریـــم،
گاهی ظالمــانه، گاهی خــودخواهــانه،
گاهی مغــرورانه،گاهی مالکانه و نیز گاهی عمیقا" عاشقانه ...
و چقدر در راه و روشهای خود در نهایت دوست داشتن قلب یک دیگر را می شکنیم و احساس یکدیگر را جریحه دار میکنیم.
وقتی پای رفتن پیش می آید تازه به این فکر می افتیم که کجای کار
ما
اشتباه بود! رفتن همیشه با یک خداحافظی اتفاق نمی افتــــد.
گاهی رفتن در انبــوهی از مانــــدن و بــــودن است.!
سکوت، چیزیست که از قلبت میآید ، نه از بیرون.
سکوت،
معنایش حرف نزدن و انجام ندادن چیزها نیست؛ سکوت معنایش این است که تو در
درون بر آشفته نیستی. اگر که براستی ساکت باشی، آن وقت بدون توجه به اینکه
خود را در چه شرایطی بیابی، میتوانی از سکوت لذت ببری. لحظاتی هست وقتی
که فکر میکنی ساکت هستی و همه ی دور و بر ساکت است،
اما حرف زدن در تمام وقت در درون سرت ادامه دارد.
این سکوت نیست. تمرین این است که چگونه سکوت را در همه فعالیتهایی که انجام میدهی پیدا کنی.
انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند..
حتی از فاصله های دور...
از
انتهای افقهای دور و نزدیک.. انگار. جایی نوشته بود که اینها باید در یک
مدار باشند.. یک روزی .. یک جایی است که باید با هم ، برخورد کنند...
آنوقت...
میشوند همدم، میشوند دوست، میشوند رفیق..
اصلا میشوند هم شکل... مهرشان آکنده از همه ....
حرفهایشان میشود آرامش...
خنده شان، کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان.. نباشند دلتنگشان میشوی..
هی همدیگر را مرور می کنند..
از هم خاطره می سازند....
مدام گوش بزنگ کلمات و ایده ها هستند.. و یادمان باشد..
حضور هیچکس اتفاقی نیست.
از هیچ وضعیتی ناراحت نباشید تا وزن و سنگینی خودش را از دست بدهد.
وقتی به اندیشه های منفی توجه می کنیم، به آنها پروبال می دهیم.
بی اعتنا به ظاهر امور، جوری وانمود کنید که انگار همه چیز دارد به نحوی جادویی مطابق میل شما پیش می رود!
همه ی اندیشه های مربوط به ترس، شکست، نفرت، و بدخواهی مانند علف های هرز یک باغ هستند که باغبان آنها را نکاشته و نمی خواهد.
پس همه هدف خود را با دیدی مثبت ، روی نتجه نهایی متمرکز کنیم .
بعضی از مردم اصرار دارند
که خود را به دیگران بشناسانند
و ثروت خود را به رخ آنها بکشند.
اما
این نوع آدمها
در درون خود زجر می کشند
زیرا
شادی آنها وابسته به تفکر دیگران است.
"مهم بودن"
را فراموش کنید تا آرامش نصیب تان شود.
هر چه کمتر نیازمند تحسین دیگران باشید،
بیشتر تحسین می شوید.
چرا خوشبخت بودن مشکل است؟!
چون از رها کردن چیزهایی که باعث غمگینی ما می شود، سرباز می زنیم !
چون کلید خوشبختی خودمان را، در جیب دیگران قرار داده ایم
و باور نداریم که كليد خوشبختی ما در دستان خودماست!
کلید خوشبختی، درک این واقعیت است که آنچه برای شما رخ می دهد مهم نیست بلکه چگونگی پاسخ شما ست كه اهميت دارد.
در حقيقت خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد بلکه کسی است که با مشکلاتش، مشکلی ندارد...!
هوای یکدیگر را داشته باشید
دل نشکنید
قضاوت نکنید
هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنید
به غم کسی نخندید
به راحتی از یکدیگر گذر نکنید
به سادگی آب خوردن بر دیگری تهمت ناروا نبندید
و حریم آبروی دیگری را بدون اجازه وارد نشوید...
آدمها، دنیا دو روز است!
هوای دل یکدیگر را بیشتر داشته باشیم...
تا توانی دفع غم از چهره ی غمناک کن؛
در جهان گریاندن آسان است، اشکی پاک کن!
سکوت کن هنگامی که نمیدانی چه بگویی ؛ چه پاسخی دهی ؛ ویا چطور بگویی ؛ فقط سکوت کن.
گاهی نگفتن شیرین تر از گفتن سخنان آشفته است ؛ که در لحظه تو را سبک میکند .... در آن لحظه سکوت کن.
یک وقتهایی سعی کن چشمهایت را ببندی بر حرفهای نیش دار ؛ و به زبانت اجازه دهی سکوت را تمرین کند.
دقیقه هایی که حس انفجار در سلولهایت تو را از درون میخورد ؛ سکوت را تجربه کن ؛ تا ذهنت با قلبت مشورت کند و تصمیمی درست بگیرد .
یک وقتهایی " سکوت " پاسخ همه دردهاست.
زمان شما محدود است، بنابراین آن را با زندگی به سبک دیگران هدر ندهید.
اجازه ندهید زمزمههای دیگران باعث شوند تا صدای درونی خود را نشنوید.
از همه مهمتر، شجاعت این را داشته باشید که به حرف دل خود و یافتههای درونی خود عمل کنید.
آنها به خوبی میدانند که شما دوست دارید چه کاری انجام دهید. همه چیزهای دیگر در درجه دوم اهمیت قرار دارند.
تمامِ نتوانستنهای زندگی و نشدنهای اتفاقات همه از خودمان ریشه میگیرد.
وقتی به عدم امکانِ چیزی فکر میکنیم،ذهنمان تلاش میکند راهی بیابدتا آنچه فکر میکنیم حقیقت یابد تا بعدتر با خیال راحت بگوییم؛
دیدید؟ میدانستم!
همهی اتفاقات خوب ممکنند، نه تنها ممکن، حتی ساده و نزدیکند،کافیست باور داشته باشیم!!!
هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن
روز خوب به تو شادی میدهد،
روز بد به تو تجربه،
و بدترین روز به تو درس میدهد
فصل ها برای درختان هر سال تکرار میشود،
اما فصل های زندگی انسان تکرار شدنی نیست
تولد ... کودکی ... جوانی... پیری و دیگر هیچ
تنها زمانی صبور خواهی شد که صبر را یک قدرت بدانی نه یک ضعف
آن چه ویرانمان میکند، روزگار نیست،
حوصله کوچک و آرزوهای بزرگ است . . . . .
اشتباهات و عقب نشینی کردن می توانند شکلی از تمرین کردن درس های زندگی باشند.
اگر مسیر زندگی ساده و بدون خطر باشد ،
احتمال رفتن به مسیر اشتباه زیاد می شود.
مشکلات مسیر هر آنچه که نیاز دارید را به شما یاد می دهد .
بعضی وقتها برای رسیدن به راه درست باید از مسیر سخت عبور کنیم.
بعضی وقتها لازم است که قبل از حرکت یک یا دو تایر ماشین را عوض کنیم.
قرار نیست سفر شما خیلی آسان باشد ،
باید جوری باشد که ارزشش را داشته باشد.
درگیر نشدن با مشکلات مساوی است با درجا زدن و رشد نکردن.
هیچ مسیر صاف و همواری وجود ندارد که ارزش زیادی داشته باشد.
یادمون باشه
تصویر زندگیمون، همون چیزیه که با قلم افکارمون ترسیم میکنیم.
اگر نقصی توی تصویر زندگیمون میبینیم،
بهتره با پاکنی از جنس انرژی و اندیشه مثبت
اون رو پاک کنیم و مجددا با قلم افکارمون
شروع به طراحی و رفع اون نقص کنیم
یادمون باشه
که بزرگترین مسائل رو آدمها
خودشون با طرز فکر و دیدشون نسبت به دنیای اطراف میسازن.
پس بهتره عدسی و لنز دوربین فکرمون رو
با دستمالی از جنس محبت و عاطفه و عشق و بخشش، پاک کنیم تا عکس زندگیمون شفافتر و زیباتر بیفته…
و به آدم ها هم اجازه دهم به منِ معمولی عشق بورزند
زندگی تان را مصرف کنید!
بله درست متوجه شدید!
ما همه مصرف کننده ايم، پس « زندگی تان را مصرف کنید.»
شما یک شیشه عطر را تا آخرین قطره مصرف می کنید. چرا؟
چون ارزشمند است.
زندگی خیلی ارزشمندتر از این حرف هاست. تلاش کنید زندگی تان را تا جای ممکن مصرف کنید.
فرصت زندگي، مصرف زندگي
هیچ
فرصتی از زندگی را برای « زندگی کردن » از دست ندهید. منظور این نیست که
فقط کار کنید یا مال اندوزی کنید، نه! منظور این است که لحظه لحظه زندگی را
لمس کنید. از زندگی تان زباله در نیاورید، تا آنجا که جا دارد، مصرف کنید.
تمام استعدادهایی را که دارید، مصرف کنید و نگذارید استعدادها، توانایی و
پتانسیل تان هدر برود.
در همه وقايعى كه روى ميدهد لطف الهى
نهفته است . بينش ما محدود است . نمى توانيم آنچه را كه پيش روى ما قرار
دارد ، مشاهده كنيم . خداوند آنچه را كه براى ما خوب است مى بيند و به آن
آگاه است .
ما مخلوق "او " هستيم . عشق "او" به يكايك ما ، بيش از مهر
مادر به يگانه فرزندش است . به خدا اعتماد كنيد ، آنگاه هرگز دچار اندوه
نخواهيد شد .
اعتماد كردن به خدا به معناى دانستن چراها نيست ، اعتماد به خدا يعنى بدانيم خداوند در كنار ماست .
خداوند
سراسر عشق است ، خرد و فرزانگى است . " او " عاشق تر از آن است كه كيفر
دهد و خردمندتر از آنكه خطايى مرتكب شود. هر آنچه خداوند پيش مى آورد براى
ما بهترين است.
یادت باشه در هر شرایطی که باشی مردم برای تو حرف درمی آورند
اگر قرار باشه حرف مردم روی تو تاثیر بذاره شک نکن نمیتونی زندگی کنی
چرا فکر میکنی باید همه را راضی نگه داری تو خودت باش
هر کس خوشش نیامد که نیامد اصلا مهم نیست
اگر خودت را بازیچه دست حرف مردم دهی این میشود
نقطه ضعف تو
میشود چکشی که با آن به سرت بکوبند و تو را اذیت کنند
چون دیگر نقطه ضعف تو را پیدا کرده اند.
آخرش فکر میکنی چی میشه یک من ناراحت به وجود میاد
که هم خودت و هم خانواده ات را نابود میکنی
انتظار نداشته باش پدر و مادرت تو را ناراحت بببنند و
از حال ناراحت تو ناراحت نشوند
پس این رو بدون هیچکس ارزشش نداره که بخوای بهخاطرش
حال خوب خودت و خانواده ات خراب کنید .
گاهی باید خودت رو به بی خیالی بزنی
و فقط بگذری و بی اعتنا باشی
بدون هیچ عکس العملی
چون میگذرد غمی نیست...
تمام عددهای غیرضروری را از زندگیت بیرون بریز !
این عددها شامل: سن، قد، وزن و سایز هستند...
با دوستان شاد و سرحال معاشرت کن...
به آموختن ادامه بده و همیشه مشغول یادگیری باش...
تا میتوانی بخند ...
وقتی اشکهایت سرازیر میشوند آن را بپذیر! تحمل کن! و به پیشروی ادامه بده ...
رنگهای مشکی و خاکستری و تیره را از زندگیت پاک کن ...
از بهترین سرمایهات که سلامتیات است؛ بهره ببر...
از جاده خارج شو و از شهر و کشورهای غریب دیدن کن...
روی خاطرات بد توقف نکن فراموشش کن...
هیچ فرصتی را برای گفتن دوستت دارم به آن هایی که دوستشان داری، از دست نده...
همیشه به خودت بگو که زندگی تعداد دم و بازدمهای مکرر نیست، بلکه لحظاتی است که قلبم برای عزیزانم میتپد...
هرچیزی حکمتی داره . . .
وقتی کاری انجام نمی شه ، حتما خیری توش هست
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره
وقتی کسی را از دست می دی ، حتما لیاقتت را نداشته
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری
وقتی بیمار می شی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش می یاد ، حتماً داری امتحان پس می دی
وقتی همه ی درها به روت بسته می شه، حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده !
وقتی سختی پشت سختی می یاد ، حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
وقتی دلت تنگ می شه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی .
اين که در ميان مردم زندگي کني ولي هيچگاه به کسي زخم زبان نزني،
دروغ نگويي، کلک نزني و سوءاستفاده نکني، اين شاهکار است.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ" ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ"ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﻴﻢ .
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍﻱ "ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ " يکدﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ " ﺁﺯﺍﺭ " ﻧﺮﺳﺎنيم
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ" ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮد ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ .
ﺣﺘﻲ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺩﻭﺳﺖ "ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ،
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ" ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ .
ﺁﺭﻱ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، شاهکار است...
زندگیتون شاهکار بی بدیل خلقت
پرنده هايي که روي شاخه نشستند، هرگز ترس از شکستن شاخه ندارند...
زيرا اعتماد آنها به شاخه ها نيست، بلکه به بالهايشان است...
هميشه به خودت اعتماد داشته باش، خودت را باور کن!
هميشه خودت را نقد بدان، تا ديگران تو را به نسيه نفروشند...
سعي کن استاد تغيير باشي، نه قرباني تقدير...
"در زندگيت به کسي اعتماد کن که به او ايمان داري نه احساس"
و هرگز، به خاطر مردم تغيير نکن! اين جماعت هر روز تو را جور ديگري مي خواهند.
یادمان باشد که هیچ تلاشی حتی اندک، بینتیجه نمیماند.
یادمان باشد شکستها در عین دردناکی، درسهایی آموزنده هستند.
یادمان باشد تمرکز بر اهداف آینده با خیالپردازی فرق دارد.
یادمان باشد تا زمانیکه خدا در کنارمان است، تنها نیستیم.
یادمان باشد شوخطبعی با مسخره کردن فرق دارد.
یادمان باشد برای بهترین بودن، تلاش و اراده قوی لازم است.
یادمان باشد برای استفاده از فرصتهای خوب باید خود، به سراغشان برویم.
یادمان باشد بیهدف زندگی کردن، دشمن اصلی موفقیت است.
هر چیزی در کائنات مغناطیس است و فرکانسی دارد حتی افکار واحساسات حتی نگاه ما به هر چیزی هر احساسی داشته باشی .خوب یا بد فرکانس تو رامشخص می کندو تو افراد ، رویداها،وشرایطی را که فرکانس مشابه دارندرا جذب میکنی.....
برای جذب چیزهای خوب،از طریق تغییر حال وهوایت در هر زمان فرکانس خودت را عوض کن تا اطرافت تغییر پیدا کند و روی همان حال و هوا بمان....
تا همه چیز همانی شود که دوست داری
شکستن باورهای ذهنی ما
اینگونه میتوانیم باورها را تغییر دهیم:
باورهای منفی وقوی ذهنمان را شناسایی کنیم مثلا باور اینکه همیشه شکست می خورید ریشه اش اینست پدرتان در کودکی شما را بی عرضه خطاب میکرده وحالا شما به ذهنتان پاسخ میدهید که چون پدرم از من عصبانی میشده اینرا میگفته و یکی از استعدادها یا تعاریفی که از شما میشده رابه یاد آورید مثلا تشویق سره کلاس به خاطر نمرات خوب بعد با خودتان زمزمه کنید که من بااستعداد بودم و هر بار که شکستتان یادتان آمد و گفته پدرتان به خودتان این را بگویید کم کم ذهنتان باورش میشود که شما بااستعداد بودید وباور قبلی نادرست بوده و روزی میرسد که باور قبلی شما به طور کامل از بین میرود ودرهای پیروزی برایتان باز میشود
تصور کن یک روز صبح که از خواب بیدار میشی ببینی به جز خودت هیچ کس توی دنیا نیست و تو صاحب تمام ثروت زمین هستی..
اون روز چه لباسی می پوشی؟
چه طلایی به خودت آویزون می کنی؟
با چه ماشینی گردش می کنی؟
کدوم خونه رو برای زندگی انتخاب می کنی؟
شاید یک نصفه روز از هیجان این همه ثروت به وجد بیای اما کم کم می فهمی حقیقت چیه.
وقتی هیچ کس نیست که احساستو باهاش تقسیم کنی، لباس جدیدتو ببینه. برای ماشینت ذوق کنه، باهات بیاد گردش، کنارت غذا بخوره، همه این داشته هات برات پوچه .دیگه رانندگی با وانت یا پورشه برات فرقی نداره... خونه دو هزار متری با 45 متری برات یکی میشه طلای 24 عیار توی گردنت خوشحالت نمی کنه. همه اسباب شادی هست اما هیچ کدومشون شادت نمی کنه چون کسی نیست که شادیتو باهاش تقسیم کنی. اون وقته که می بینی چقدر وجود آدم ها با ارزشه چقدر هر چیزی هر چند کوچیک و ناقص با دیگران بزرگ و با ارزشه.
برای مردم زندگی نکنیم
روزی که منتظرید مردم براتون دست بزنند بالاخره وسط این دست ها له می شوید !
روزی که ملاک های شما برای درست و غلط " قضاوت و نظر مردم " است از نظر علمی گفته میشود یک بادکنک سوراخ هستید !
مگر ما آمده ایم در این دنیا تا مردم را راضی نگه داریم ، این چه نگاهیست به دنیا !
روزی که شما آمدید « نگران قضاوت و نظر مردم بودید » شما از پا در میاید و به هیچ جا هم نمی رسید!
دعواکن… ولی با کاغذت
اگر از کسی ناراحتی؛ یک کاغذبردارو یک مداد
هرچه خواستی به او بگویی,روی کاغذبنویس.خواستی هم داد بکشی تنهاسایزکلماتت را بزرگ کن نه صدایت را…
آرام که شدی،برگردوکاغذت رانگاه کن.آنوقت خودت قضاوت کن
حالامیتوانی تمام خشم نوشته هایت رابا پاک کن عزیزت پاک کنی
دلی هم نشکانده ای, وجدانت را نیازرده ای.خرجش همان مدادو پاک کن بود,نه بغض و پشیمانی
"گاهی میتوان از کوره خشم پخته تربیرون آمد"
ذهنت را پاكیزه نگه دار....
مگذار چیزی كه باعث الودگی ذهن می شود ، وارد گردد...
كاغذ و خودكارت رو بزار جلوت
آدمهاي زندگيت رو يكي يكي بنويس
اضافه كاري داره...خط بزن
حسادت ميكنه...خط بزن
خوبيهات به چشمش نمياد...خط بزن
جنس مخالف رو ترجيح ميده...خط بزن
هروقت تنها شد يادت ميفته...خط بزن
پشت سرت حرف ميزنه...خط بزن
مكث نكن،فقط خط بزن
از اين نترس كه تنها بشي
تنهايي شرف داره به حضورِ اين آدما تو زندگيت
شروع كن...
اضافي ها رو خط خطي كن...
پرندههایی که روی شاخه نشستند، هرگز ترس از شکستن شاخه ندارند، زيرا اعتماد آنها به شاخهها نيست، بلکه به بالهايشان است. هميشه به خودت اعتماد داشته باش، خودت را باور کن! هميشه خودت را نقد بدان، تا ديگران تو را به نسيه نفروشند. سعی کن استاد تغيير باشی، نه قربانی تقدير. و هرگز، به خاطر مردم تغيير نکن! اين جماعت هر روز تو را جور ديگری میخواهند. مردم شهری که همه در آن میلنگند، به کسی که راست راه میرود میخندند
حکایت زن محکم و استوار همیشه دروغ بود ،
هیچ دختر بچه ای برای تبدیل شدن به زنی محکم و استوار زاده نمی شود .
همگی به شاهزاده ای لوس شبیه اند که معصومانه رویا می بافند .
سرنوشت است که آنها را جادوگر ، فتان و دلبر ، و یا زنی قوی و نیرومند میکند .
قول هایی که فقط حرف بودند ،
تقدیرهایی که نیمه کاره ماندند ،
شادی هایی که اتفاق نیفتادند
، مرگ ها ، جدایی ها ،
به انسان نیرو می دهد .
و آن هنگام که رویاهای بافته شده با کارت های بازی چون قلعه ای سنگی فرو میریزد خداوند به انسان نیرو میدهد تا زیر آوار آنها له نگردد .
مادرم زن نیرومندی بود ،
من شیفته ی آن نیرو بودم ،
تصور میکردم که هرگز به مانند او نخواهم شد ، اما متاسفانه شدم .
اگر روزی صاحب دختری شوم
آرزو میکنم به جای زنی نیرومند ، زنی شاد باشد
خانمی سراغ دکتر رفت و گفت: نمی دانم چرا همیشه افسرده ام و خود را زنی بد بخت
می دانم
چه دارویی برایم سراغ داری آقای دکتر؟
دکتر قدری فکر کرد و سپس گفت:
تنها راه علاج شما این است که پنج نفر از خوشبخت ترین مردم شهر را بشناسی و اینکه از زبان آنها بشنوی که خوشبخت هستند.
زن رفت و پس از چند هفته به مطب دکتر برگشت، اما این بار اصلاً افسرده نبود.
او به دکتر گفت: "برای پیدا کردن آن پنج نفر، به سراغ پنجاه نفر که فکر می کردم خوشبخت ترینها هستند رفتم
اما وقتی شرح زندگی همه آنها را شنیدم فهمیدم که خودم از همه خوشبخت تر هستم!
خوشبختی یک احساس است و لزوما با ثروت و مال اندوزی به دست نمی آید. خوشبختی رضایت از زندگی و شکرگزاری بابت داشته هاست نه افسوس بابت نداشته ها!
مثل آب باشیم؛ بگذریم
از یک جوی، هرچند کوچک باشد، صدای آرام آب به گوش میرسد. چه زیباست نگاه کردن به این آب. چرا جریان آب این گونه زیباست و صدای آب تا ایناندازه دلنشین؟ آنچه این گونه زیبایی میآفریند، خود آب نیست، بلکه عبور و گذر آب از جوی است که این گونه زیبا و دلانگیز است.
عبور کردن همیشه زیباست. گذشت کردن از خطای دیگران و توقف نکردن بر آنچه که باعث کینهتوزی است، همانقدر زیبا و خوشایند است که عبور آب از جوی. حرکت آب از روی تیرگیها و آلودگیهای جوی زیبایی میآفریند. شاید اگر بتوانیم از زشتیهای یکدیگر عبور کنیم و در برابر یکدیگر کینهتوزی نکنیم، آن وقت به این باور برسیم که در زندگی حرفی برای گفتن داریم زیرا الفبای موسیقی زندگیمان مانند موسیقی جوی دلانگیز و متفاوت شده است.
نگران نباش
خدا میداند که چقدر سخت تلاش کردهای
وقتی قلبت مملو از درد است،
وقتی احساس میکنی که زندگیت ساکن و زمان در گذر است،
خدا انتظارت را میکشد ...
وقتی هیچ اتفاقی نمیافتد و تو ناامیدی،
و ناگاه دیدگاه روشنی در مقابلت آشکار شد،
و نوری از امید در دلت جرقه زد،
خدا در گوشت نجوا کرده است …
وقتی اوضاع روبهراه میشود و تو چیزی برای شکر کردن داری، خدا تو را بخشیده است …
وقتی که اتفاقات شیرین و دلچسبی رخ داد
خدا به تو لبخند زده است …
به یاد داشته باش هر کجا که هستی و هر احساسی که داری، خدا آن را میداند …
قلبت را آرام کن...
یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت…
نگاه کن به اطرافت…
به خوشبختى هایت…
به کسانی که میدانی دوستت دارند…
به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند…
و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت…
گاهی یک جای دنج انتخاب کن…
گاهی یک جای شلوغ…
آرامش را در هر دو پیدا کن…
هم درکنار شلوغی آدم ها…
هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها…
دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن…
باران را بی چتر بشناس…
خوشحالی را فریاد بزن…
و بدان که تو" بهترینى"
آدم هایی را می شناسم و می شناسیم که سالی یک بار دوستانشان را مانند وسایل خانه عوض می کنند.
عکس های این چند سال شان را که مرور کنی هر بار عده ای آدم را در کنارشان می بینی. و جالب اینجاست که این آدم ها هربار هم از عشق به این دوستان گفته اند و این که چقدر از حضورشان خوشحالند و خدا را شکر که این دوستان هستند.
بر عکس آن چه شاید ما فکر کنیم، این آدم ها آدم های تنهایی هستند. آدم های بی هویت و ریشه ای هستند. آدم های ترحم برانگیزی هستند که نمی توانند بفهمند داشتن یک دوست قدیمی و دوستی طولانی چه کیفی دارد. این ها آدم هایی هستند که دوستی و دوست داشتن را بلد نیستند.
اینها بهتر است به جای عوض کردن مدام حلقه ی دوستان، خودشان را عوض کنند. اخلاق ها و رفتارها شان را این آدم ها باید کمی بزرگ شوند وعاقل، ایضا!
این هوا را می بینید؟
نه سرد بودنش معلوم است نه گرم بودنش...
آدم میماند لباس های گرمش را از ته کمد بیرون بکشد
یا با همان لباس های تابستانی اش سر کند...
نتیجه ی این بلاتکلیفی هم چیزی جز سرما خوردگی های وحشتناک نیست...
دوست داشتن های ما هم چیزی شده شبیه این حالِ بلاتکلیف هوای پاییزی.
نه درست و حسابی میمانیم
نه مثل آدم از زندگی شان میرویم.
نه عاشقیم نه دوستِ صمیمی،
یک "بلاتکلیفیم"
یک "دوستِ معمولی"...
حالا نتیجه ی این دوست داشتن های بلاتکلیف چه باشد
خدا میداند...
کسی را از خوب بودن خسته نکنیم
خدا نکند انسانی از خوب بودنش خسته بشود،
خدا نکند آدمی بشود که مهربانیش هربار نگران و آزرده خاطرش کرده،
چرا که آن وقت است که می ماند بلاتکلیف،
نه بد بودن را بلد است و نه توان خوب ماندنش است.
آن وقت است که میگریزد؟
هجرت از دنیای آدم ها به خلوتی که درونش پوچ پوچ است،
سکوتی که قالبش تنهایی است که خودخواسته نبوده، که لذت بخش نیست...
آدم ها را از خوب بودنشان خسته نکنیم ...
در زندگی یاد گرفتم:
با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش
خوشبخت زندگی کند.
با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد
و روحم را تباه می کند.
از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم
باز از من بیزار خواهد بود.
تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم
و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم:
1) به همه نمی توانم کمک کنم.
2)همه چیز را نمی توانم عوض کنم
3) همه مرا دوست نخواهند داشت..........!
و تو قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی؛
کفش های من را بپوش و از خیابان هایی گذر کن که من گذر کردم
اشکهایی را بریز که من ریختم
سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برخیز و مجددا در همان راه سخت قدم
بــــــزن
گاهی دست خودت را بگیر و به خرید برو!
برای آخر هفته ات برنامه ی سینما و تئاتر بچین!
خودت را به نوشیدن یک قهوه در کافه ای که دوست داری دعوت کن!
چشمانت را ببند و برای خودت یک موزیک آرام بگذار!
بیخیال ماشین و اتوبوس و مترو، مسیر تکراری هر روز را قدم بزن!
کتابی که دوست داری را به خودت هدیه کن!
برای گلدان اتاق خوابت، گلهای خوشبو بگیر!
در دفترچه ی روزانه ات بنویس:
تو قرار است از لحظاتی که میگذرد لذت ببری!
خلاصه که به خودت، به علایقت احترام بگذار!
میدانی چیست رفیق؟
عشق زیباست!
دوست باید باشد،
اما حال زندگی وقتی خوب می شود،
که هوایِ خودت را داشته باشی...!
ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﺸﻮ...
ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ، ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺸﻮ!
ﭼﻮﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ... ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ...
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ،
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ!
ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ،
ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ...
ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ..
اینهمه دور و برتان را شلوغ میکنید که چه؟
هزار اسم در لیست مخطبانتان میگذارید
گوشی تان را با هزار پسورد در هفت سوراخ موش مخفی میکنید .
در جمعِ خانوادگی کج مینشینید
که صفحه ی گوشی تان را نبینند
خودتان خسته نمیشوید؟
دلتان نمیخواهد
یک روز چشم هایتان را ببندید
و فقط از زندگی لذت ببرید
بدون اینکه روز بعدش به هزاران آدم جواب دهید
که کجا بودی چرا جواب ندادی
و اوکی بای.
حداقل همانقدر که برای گوشی تان احترام قائل هستید
و شخصی اش میکنید
برای دلتان هم احترام قائل باشید
برای یک نفر شخصی اش کنید
و پسورد بزنید
در هفت سوراخ موش مخفی اش کنید،
همان یک نفری که برای یک ساعت دیر جواب دادن،
جوابش اوکی بای نباشد
باور کنید
طولانی بودن لیستِ جاست فرندتان ربطی به روشنفکربودنتان ندارد
فقط یک بارِ ذهنی اضافه است
همین...
آرامش | 1397/4/29 ساعت 15:00 |
سلام وب جالبی داری...متنات عالین | |
skyboy1.avablog.ir/ |
ترنم | 1395/12/17 ساعت 17:28 |
مطالب این صفحه عالیه....... | |
باران | 1395/12/17 ساعت 17:25 |
فوق العاده بود | |